تنها عفاف زیبنده جوان است
عفاف در لباس
عفاف در نگاه
عفاف در کلام
...
عفاف در زندگی
تنها عفاف زیبنده جوان است
عفاف در لباس
عفاف در نگاه
عفاف در کلام
...
عفاف در زندگی
حجاب، قانون فطرت است و سرپیچی از قوانین فطری، زن را از هویت او خارج می سازد و خروج از هویت
انسانی همان و سقوط از جایگاه بلند ارزشی شخصیتی همان. با افول شخصیّت زن، بی بندوباری در
جامعه رایج و نظام خانوادگی مختل می گردد و در نتیجه امنیّت اجتماعی از افراد جامعه، سلب
می شود سقوط شخصیت زن به دلایل زیر باعث اضمحلال امنیّت اجتماعی می شود:
الف. زن با از دست دادن شخصیت خویش، ارزشهایش منهدم شده و هوسرانی را در جامعه
رواج می دهد، در نتیجه سلامت اخلاقی و به دنبال آن امنیت اجتماعی نیز کاهش می یابد.
ب. زنان، با غفلت از اصول اخلاقی اسلام، مسایل جنسی را به محیط جامعه کشانده و زمینه
گسترش گناه و از هم پاشیدگی نظم اجتماع را به وجود می آورند.
ج. زنان، با بی حجابی به معصیت کبیره خودنمایی گرفتار آمده و بی حیایی را در
جامعه ترویج می دهند، در نتیجه امنیّت اجتماعی، نابسامان گشته، از بین می رود.
تحف العقول، ص402
حجاب و عفاف این فرصت را به زن می دهد تا او با شخصیت انسانی
خود با جامعه در تعامل باشد نه با شخصیت و زیبایی ظاهر؛ علاوه بر
آن باعث می شود سرمایه انسانی زنان پوشیده بماند.
اي به زينت حجاب آراسته ،اي به مقام عفاف بار يافته كه چون فرشته اي كه براريكه پاكي نشسته اي، صولت حجابت چشمها را خاضع كرده وسطوت حيائت دلها را رام.بگذار بگويم تحقير هوسهابزرگت ساخته است،شكر خداي را كه اينگونه خواسته است .
پروردگارا ، از تو می خواهم هدایت و پرهیزگاری و پاکدامنی و بی نیازی را
و عمل به آنچه موجب خوشنودی و رضایت توست.
صحیفه فاطمیه ، صفحه ۹۶
کسی که در قفس غرب استحاله شود/ به پنجه هوس غربیان مچاله شود
در خیابان چهره آرایش مکن/ از جوانان سلب آسایش مکن
زلف خود از روسری بیرون مریز/ در مسیر چشمها افسون مریز
یاد کن از آتش روز معاد/ طره گیسو مده در دست باد
خواهرم دیگر تو کودک نیستی / فاشترگویم عروسک نیستی
خواهرم ای دختر ایران زمین/ یک نظر عکس شهیدان را ببین
خواهر من این لباس تنگ چیست ؟/ پوشش چسبان رنگارنگ چیست ؟
پوشش زهرا مگر این گونه بود!
خواهرم این قدر طنازی مکن/ با اصول شرع لجبازی مکن
در امور خویش سرگردان نشو/ نو عروس چشم نامردان مشو
پدرم گفت پدر جان زن اگر زن باشد/ شیر در خانه و در کوچه و برزن باشد
پدرم گفت که ای دخت نکو بنیادم/ زلف بر باد نده تا ندهی بر بادم
هدف دشمن سنگ افکن، پیشانی ماست/ کسب جمعیتش از زلف پریشانی ماست
پدرم گفت گل از رنگ و لعابش پیداست/ زن مؤمنه از طرز حجابش پیداست
حيا از ايمان است و كسيكه حيا ندارد ايمان ندارد
مقایسه بین حجاب اسلامی و بد حجابی
به دو نمونه از زنان اجتماع توجه فرمائيد ارزش آنان را بسنجيد و بگوئيد كداميك برترند.
آيا يك زن با حجاب ، كه در پوشش ايمان درآمده و لباس اسلام به تن كرده و خود را به روپوش
كرامت و شرف آراسته و خشنودى خدا را جلب كرده و به درجات بهشت نائل گرديده و شخصيت
واحترام و پاكدامنى را در خود افزايش داده كه وقتيكه انسان به او نگاه ميكند، چيزى جز حجاب
و چادر نمى بيند، و اصلاً نمى داند كه آيا او جوان است يا پير؟ زشت است يا زيبا؟ از اين رو با
ديده احترام به او نظر مى كند و در صدد آزارش برنمى آيد، چون مى داند او زنى است كه
بدينش پاى بند است و نگهبان شرافت و متمسك به اسلام خويش مى باشد و
از پستى اِباء دارد، و از بى حجابى و خود نمايى پاك است و از فساد
و انحراف دورى مى گزيند. برتر است ...
يا يك زن بى حجاب يا بد حجاب كه لباس حيا را از تن بيرون آورده و روپوش ايمان را كنده
(زيرا كه در حديث است حيا از ايمان است و كسيكه حيا ندارد ايمان ندارد) و
فرمان قرآن را مخالفت كرده وبى بند و بارى و خودنمائى را مانند زنان جاهليت قديم
پيش گرفته ، و به زنان يهودى و مسيحى شبيه شده و عظمت و شخصيت خود را از دست داده ،
و بدنش را نمايان و صورت و دستها و سينه و زينتهاى بدنش را آشكار ساخته ،
نظر بدكاران را به خود جلب كرده و چشم خيانتكاران را بر خود خيره نموده و بدنش را مانند
كالائى در بازار در معرض نمايش گذاشته و در معرض ديد همگان قرار داده چه بسا
او را مسخره و بيچاره كنند، و گاهى به او تجاوز نمايند و عفّت او را از بين ببرند و...
شرافت خود را از دست بدهد، و در كرامت خويش زيان ببيند، و در بدبختى و بيچارگى
و بدحالى قرار گيرد.زيرا همه اينها در اثر بى حجابى و بدحجابى بر او پيش مى آيد.
اين دو زن را با هم مقايسه كنيد كدام يك از اينها بهتر است ؟ كداميك سنگين تر و
محترم هستند، كدام يك از نظر مقام و مرتبه عالى ترند؟
من کیستم که عمق درد های تو را بفهمم؟؟
تشنگی من با تشنگی تو
درد من با درد تو
نگاه من با نگاه تو
فهم من با فهم تو
و....
تفاوتها دارد
همانطور که:
زندگی من با زندگی تو...
پس درک شما کاری به محال نزدیک است
من فقط می توانم بر آستانه برده سیاهی که در کنار شما شهید شد
زانوی ارادت بر زمین بزنم.....ای حسین عزیز
مپندار كه تنها عاشوراييان را بدان بلا آزموده اند
ولا غير
صحراي كربلا به وسعت همه ي تاريخ است...
(شهيد آويني)
ای ماه خدا! در تقویم دل ما خاطره هیچ ماهی به سرخی تو نیست! سلام خدا بر تو و بر ستارگانی که بر گردت حلقه زدهاند! و سلام خدا بر خورشید فروزانی که در خود جای دادهای! ای ماه خون! بار دیگر از راه میرسی و با نسیم گرم کربلایی، قصه آلالههای سرخ را به گوش جان میرسانی. دوباره سکوت تاریخ را در هم میشکنی و بغض ناله را از تنگنای حنجرهها آزاد میکنی. بانگ چاووش کاروانت به گوش میرسد و شیدائیان را دوباره به مهمانی شور و حماسه فرا میخواند و جان عشاق را از جام گریه سرمست میکند. و سلام بر محرم الحرام، ماه آغازین سال هجری قمری! محرم راز دل بلاجویان و حرم مصفای اهل دل است، محرم نقطه پرگار اهل ولایت، محرم کتاب خون و شهادت، شور و شعور و کتاب عشق و شکوه شقایق شیدایی و کتاب غلبه نور بر ظلمت و جهل و نادانی است. محرم ماه حماسه و شجاعت و جوانمردی، ماه ظلمستیزی و مبارزه با تبعیض و ذلت است. محرم ماه امر به معروف و نهی از منکر و جمیع منکرات است. و سلام بر حسین! سید و سالار شهیدان، سید اولیاء و شقایق سرخ روئیده در نینوا و سلام بر حسین! نور دیده بندگان خدا، گلبوته سرخ باغستان سبز توحید، عطیه بزرگ سرمدی و راهنمای راه رشد و شرف و فضیلت و هدف. سلام بر حسین! که دلیری و آزادگی از قامت بلندش روئید و عشق از نامش حرمت یافت. سلام بر حسین! سالار همه ناشران عقیده و جهاد، و سلام بر حسین، سرو بلند و آزادی و معرفت که از ذلت بیزار است و عاشق آزادی است. حسین، عاشورا را آفرید و عاشورا حسینیان زمانه را، حسین خود را در بلا افکند تا ولا و ولایت به معنا بنشیند «البلاء للولا» با خون حسین تفسیر شد و مسجدالاقصی و کعبه هدی با خون حسین بقا یافت. حسین چون کتابی بیشیرازه، جسمش را به دم تیغ جباران سپرد تا شیرازه قرآن را مستحکم گرداند. حسین با خون خود عدالت، مظلومیت و عبودیت را عاشقانه تعبیر کرد. حسین همه را به تلاش و مبارزه برای دستیابی به حقیقت زندگی فرا خواند. چرا که پیام کربلا و عاشورا پیام حریت، عدالت، عزت و سرافرازی است و نباید این اهداف بزرگ در مکتب حسین فراموش شود. اگر این اهداف نادیده گرفته شود فلسفه عزاداری و به تبع آن راه حسین (علیه السلام) فراموش خواهد شد. حسین بر ما آموخت که چگونه، عقیده را پاس بداریم. او راه جاودانگی معنوی و مردی را از راه درست و اصولی ترسیم کرد. پس بر او سلام باد.
ژرالدین!من چارلی چاپلین هستم!
شاید روزی چهره زیبای شاهزاده ای تورا گول زند تو بند بازی ناشی خواهی بود وبند بازان ناشی همیشه سقوط می کنند.
دل به زر وزیور مبند!زیرا بزرگترین الماس این جهان آفتاب است وخوشبختانه این الماس بر گردن همه می درخشد.اما اگر روزی دل به آفتاب چهره مردی بستی با او یکدل باش.به مادرت گفته ام برایت نامه ای بنویسد!او عشق را بهتر از من میی شناسد واو برای تعریف یکدلی شایسته تر از من استواین را می دانم.....برهنگی بیماری عصر ماست ومن پیرمرد م وشاید حرف های خنده آور می زنم.اما به گمان من تن عریان تو باید مال کسی باشد که روح عریانش را دوست می داری.بد نیست اگر اندیشه تو در این باره مال ده سال پیش باشد مال دوران پوشیدگی!نترس!این ده سال تو را پیر نخواهد کرد
منبع:سوئیس دومین ساعت از8760ساعت سال1964/شبنمی بر لطافت گلژ
گردآورنده:یاسمن بوداغی
دختران و بانوان فرزانه و فهیم وقتی به بلوغ فکری می رسند، متین و با وقار می شوند. نه با هر موج به این سو و آن سو می روند،و نه رضای خدا را با پسند مردم عوض می کنند.
حجاب، سلاح مقاومت در برابر بی بند و باری است.
پرنیان پاکدامنی
حجاب در كلام شهيد
آن ها که رفتند کار حسینی کردند پس چرا ما که ماندیم کار زینبی نکنیم و رعایت حجاب حفظ ارزش های اسلامی کار زینبی برای پاسداشت خون شهداست. شاید باورش سخت باشد که زنان بسیاری دوشادوش رزمندگان اسلام در صحنه های دفاع مقدس حضور داشتند که در نقش پرستار و پزشک یاری رسان رزمندگان بوده اند و حتی این هم باعث نشد که لحظه ای حجاب خود را کنار بگذارند.
خواهرم، محجوب باش و باتقوا، که شمایید که دشمن را با چادر سیاهتان و تقوایتان می کشید. «شهید عبدا... محمودی»
-به پهلوی شکسته فاطمه(س) قسمتان می دهم که حجاب را حجاب را حجاب را، رعایت کنید. «شهید حمید رستمی»
-شما خواهرانم و مادرانم: حجاب شما جامعه را از فساد به سوی معنویت و صفا می کشاند. «شهید علی رضاییان»
-از خواهران گرامی خواهشمندم که حجاب خود را حفظ کنند، زیرا که حجاب خون بهای شهیدان است. «شهید علی روحی نجفی»
-ای خواهرم: قبل از هر چیز استعمار از سیاهی چادر تو می ترسد تا سرخی خون من. «شهید محمدحسن جعفرزاده»
-توصیه ای که به خواهران دارم این است که اگر می خواهند خون شهیدان را پایمال نکنند، این است که حجاب خود را حفظ کنند. «شهید آبیاران»
-خواهر جان، حجابت را حفظ کن تا جزو یاران خدا باشی، اگر می خواهی در دنیا سرافراز شوی، حجابت را حفظ کن. «شهید داود عبداللهی»
و شما خواهران حجاب خود را حفظ کنید که حجاب شما سلاح شماست. «شهید اسماعیل اسکندری»
-وصیت من به خواهرانم این است که در شهادت من مثل زینب(س) عمل کنید و حجاب که اصلی ترین مسئله است را رعایت کنید که حجاب حمایت از خون شهداست. «شهید علی آقا باقری»
- به خواهرانم بگو که اگر از من بدی دیدند مرا ببخشند و همیشه حجاب خود را حفظ کنند چون ما برای ناموس می جنگیم. «شهید نادر علی اکبرنژاد»
و خواهران، شما در جامعه باید حجابتان را رعایت کنید و از همه پدران و خواهران می خواهم که فرزندانشان را حسین وار پرورش دهند. «شهید محمد بی آبادی»
و شما ای خواهران متدین و متعهدم، خدا را به عفت زهرای اطهر(س) و شجاعت زینب(س) قسم می دهم تا توفیق حفظ حجاب و عفیف بودن و استقامت به شما عنایت فرماید و آن گونه که زینب را قهرمان کربلای تاریخ اسلام کرد، شما را قهرمان عفت و استقامت و صبوری گرداند. بر شما باد حفظ حجاب... «شهید علی اسماعیلی رنجبر»
-خواهرانم مبادا حجابتان را فراموش کنید، چون ما سربازان به خاطر حجاب و حفظ مملکت و دین با دشمن می جنگیم. «شهید عبدا... رحمانی منش»
خواهران عزیز، حجاب خود را حفظ کنید، شما باید در مقابل شایعه پراکنی ها و بی حجابی ها مبارزه کنید و رسالت زینبی را در جامعه ایفا نمایید. «شهید علی اصغر عدالتیان»
تو ای خواهر دینی ام، چادر سیاهی که تو را احاطه کرده است از خون سرخ من کوبنده تر است. «شهید عبدا... محمودی»
-خواهرم از بی حجابی است اگر عمر گل کم است نهفته باش و همیشه گل باش. «شهید حمیدرضا نظام»
گويا «بركه خم» به پاس ساليان طولانى خزانهدارى بارانهاى رحمت الهى و آبرسانى به زائران حرم، اينك بايد پايگاه ريزش كلام الهى و قله كمال دين شود. غدير ديگر بركهاى كمآب نيست كه به آبهاى سرزمين «رابغ» نيازمند باشد . بلكه در پرتو آن فروغ آسمانى، خود به چشمهسار زمزم و كوثر پيوسته، آب گواراى عدالت و پاكى از مولود كعبه و فرزند «زمزم» و «صفا» گرفته است. غدير از هنگامى كه نظارهگر جلوه زيباى وصايت و جانشينى على ـ عليه السلام ـ بر دستان پر مهر و سراسر رحمت خاتم رسولان(ص) شد، ديگر نقطهاى پست در جغرافياى جحفه نيست، پرچم عدالت علوى است كه بر بام بلند تاريخ افراشته شده است. غدير اينك بزرگترين و دلانگيزترين هديه آسمان «امامت» را به آدميان ارزانى مىدارد. بدينگونه غدير، سرزمينى مقدس شد و روز هجدهم ذىحجه بزرگترين عيد اسلامى مسلمانان شد. /ز
آنچه در همه پدر و مادر ها مشترک است ، این است که مذهب را طوری تعریف می کنند که انگار شیپور را از طرف دیگرش باد می کنند !
توصیه هایی که به نسل جوان می کنند اینطوری است .
درست مثل این است که طبیبی - یا به هر حال آدمی - دائم به کسی که لبش زخم شده یا صورتش جوش زده بگوید که « جوش نزن » و « زخم نشو » ؛ و بعد هم بگوید که به طور مثال «زخم شدن دهن فلان بدی را دارد ؛ جوش صورت فلان قدر بد است» !
این - اگر چه درست است – اصولا" چه تاثیری دارد ؟ چه می خواهد بشود و بعد چه نتیجه ای می خواهد بگیرد ؟
به جای این صحبتها باید فهمید چه عواملی باعث شده که این جوشها در زندگی روحی این بچه و این نسل بوجود آمده ؛ آن ریشه ها را باید یافت.
تجربه نشان می دهد که به عنوان اینکه دین فلان چیز را می گوید ، نمی شود حجاب را بر زن تحمیل کرد ، و عبادت را بر پسر تحمیل کرد ، مگر اینکه یک آگاهی انسانی پیدا کند ، و این ها نماینده یک طرز فکر باشد.
آیا در عوام ما پوشش اسلامی به عنوان یک طرز تفکر خاص است؟
نه ، طرز تفکر خاص نیست ، بلکه به عنوان تیپ خاص است ، که در آن مومن دارد ، فاسق دارد ، بد اندیش دارد ، خوش اندیش دارد ، خلاصه همه جور آدمی دارد !
البته حجاب غیر از چادر است ؛ چادر فرم است.
اصل قضیه این است که ، این دختری که الان می خواهد پوشش را انتخاب کند ، انگیزه اش چیست؟
معمولا انگیزه این است که « مادرم همینطور بوده ، خاله ام همینطور است ، محیطمان همینطور است ».این ، یک لباس سنتی است ؛ نشانه طبقه عقب مانده در حال مرگ است. جلویش را هم نمی توان گرفت ؛ بخواهی ده سال دیگر هم ادامه اش بدهی ، بعد از سال یازدهم تمام می شود ؛ رشد و تکاملش به سمت ریختن این حجاب است ، یعنی تکامل جامعه به سمت تَرک آن سمبل های سنتی اُمّلی.
بنابر این شما طرز فکر بچه ها را عوض کنید ، آنها خودشان پوشش را انتخاب خواهند کرد ؛ شما نمی خواهد مدلش را بدوزید و تنش کنید ! او خودش انتخاب می کند. شما را بطه عاشقانه بین او و این عالم وجود برقرار کنید ؛ او خودش به نماز می ایستد . هی به زور بیدارش نکنید !
« دکتر علی شریعتی »
عيد قربان كه پس از وقوف در عرفات (مرحله شناخت) و مشعر (محل آگاهي و شعور) و منا (سرزمين آرزوها، رسيدن به عشق) فرا مى رسد، عيد رهايى از تعلقات است. رهايى از هر آنچه غيرخدايى است. در اين روز حج گزار، اسماعيل وجودش را، يعنى هر آنچه بدان دلبستگى دنيوى پيدا كرده قربانى مى كند تا سبكبال شود.
عيد قربان، جشن رهيدگي از اسارت نفس و شكوفايي ايمان و يقين بر همه ابراهيميان مبارك باد
عفت مقاومت در برابر شهوتهاست.
به دعا و نیایش متوسل می شوند، خجسته باد.
سلام بر عرفه که جانمان را به رایحه و خنکای نسیم نوازش می دهد.
عرفه، روز بازگشت است؛ بازگشت به آغوش مهربان خدا. عرفه، روزی است که ناامیدی از درگاه خدا رخت برمی بندد.
روز عرفه، روز معرفت، روز زدودن قلب از غبار عصیان و روز خدا و خدایی شدن است.
روز عرفه، روز رویش گلستان رحمت، روز نگین انگشتری ذی الحجه و روز دعا و استجابت دعا است.الهی! در جلال، رحمانی؛ در کمال، سبحانی؛ نه محتاج زمانی و نه آرزومند مکانی؛ نه کس به تو ماند و نه به کس مانی؛ پیداست که در میان جانی، بلکه زنده به چیزی است که تو آنی.
الهى تا تو لبيك نگويى كجا من الهى گويم.
الهى چگونه خاموش باشم كه دل در جوش و خروش است و چگونه سخن گويم كه خرد مدهوش و بيهوش است.
الهی! نَفَسی ده که حلقه بندگی تو در گوش کند و جانی ده که زهرِ حکمت تو نوش کند.
خدايا! مرا شاكر و صابر گردان و مرا در چشم خويش خوار و در نظر مردم بزرگوار گردان .
خدايا! در همه كارها عاقبت ما را به خير كن و ما را از خواري دنيا و عذاب آخرت نگهدار .
خدايا! مرا به علم توانگر ساز و به حلم زينت بخش و به تقوا عزيز كن و به عافيت زيبايي ده .
خدايا! از زوال نعمت و تغيير عافيت و غضب ناگهاني و همه چيزهايي كه مايه ناخشنودي توست به تو پناه ميبرم .
خدايا! از اخلاق بد و اعمال بد و هوسهاي بد و مرضهاي بد به تو پناه ميبرم .
خداوندا! يك لحظه مرا به خودم واگذار مكن و چيزهاي خوبي كه به من بخشيدهاي، از من باز مگير.
خدایا! غروب این روز را با غروب گناهانمان یکی گردان.کاری از بچه های خوب فروم اعتقادات (تاپیک حجاب)
برای دیدن سایز واقعی روی تصاویر کلیک کنید
مولوی ، عارف نازك انديش و دوربين خودمان مثلی بسيار عالی در اين زمينه میآورد ، اول درباره تسلط معنوی زن بر مرد میگويد :
زين للناس حق آراسته است |
زانچه حق آراست چون تانند رست |
چون پی يسكن اليهاش آفريد |
كی تواند آدم از حوا بريد |
رستم زال ار بود ، وز حمزه بيش |
هست در فرمان اسير زال خويش |
آنكه عالم مست گفتارش بدی |
كلمينی يا حميرا میزدی
|
آنگاه راجع به تأثير حريم و حائل ميان زن و مرد در افزايش قدرت و محبوبيت زن و در بالا بردن مقام او و در گداختن مرد در آتش عشق و سوز ، مثلی لطيف میآورد : آنها را به آب و آتش تشبيه میكند ، میگويد مثل مرد مثل آب است و مثل زن مثل آتش ، اگر حائل از ميان آب و آتش برداشته شودآب بر آتش غلبه میكند و آنرا خاموش میسازد ، اما اگر حائل و حاجبی ميان آن دو برقرار گردد مثل اينكه آب را در ديگی قرار دهند و آتش در زير آن ديگ روشن كنند ، آنوقت است كه آتش آب را تحت تأثير خود قرار میدهد ، اندك اندك او را گرم میكند و احيانا جوشش و غليان در او به وجود میآورد ، تا آنجا كه سراسر وجود او را تبديل به بخار میسازد میگويد :
آب غالب شد بر آتش از لهيب |
زآتش او جوشد چو باشد در " حجيب " |
چونكه ديگی حايل آمد آن دو را |
نيست كرد آن آب را كردش هوا |
مرد برخلاف آنچه ابتدا تصور میرود ، در عمق روح خويش از ابتذال زن و از تسليم و رايگانی او متنفر است . مرد هميشه عزت و استغناء و بی اعتنائی زن را نسبت به خود ستوده است ابن العفيف میگويد :
تبدی النفار دلالا و هی آنسه |
يا حسن معنی الرضا فی صوره الغضب |
نظامی میگويد :
چه خوش نازی است ناز خوبرويان |
زديده رانده را از ديده جويان |
به طور كلی رابطهای است ميان دست نارسی و فراق از يك طرف و عشق و سوز و گرانبهائی از طرف ديگر ، همچنانكه رابطهای است ميان عشق و سوز از يك طرف و ميان هنر و زيبائی از طرف ديگر ، يعنی عشق در زمينه فراقها و دست نارسیها میشكفد و هنر و زيبائی در زمينه عشق رشد و نمو میيابد برتراند راسل میگويد : " از لحاظ هنر مايه تأسف است كه به آسانی به زنان بتوان دست يافت و خيلی بهتر است كه وصال زنان دشوار باشد بدون آنكه غير ممكن گردد "
طراوت و پاكدامني خويش را براي لحظه اي هوسراني لكه دار مساز.
نازنين من مدت مديديست كه از گلزار وجودم سفر كرده اي مي ترسي مبادا با مرغ ديگري هم آشيان گردم؟
اين گل زيبا و با طراوت را به پيشت مي فرستم تا عفت در عشق خويش را به تو بفهمانم. اطمينان داشته باش تا هميشه دل به ديگري نمي دهم.
بالاخره توانستم شیطان را شکست دهم
برداشت از گروه سایبری ترویج عفاف و حجاب
از جمله مسائلى که در حوزه مربوط به امور زنان، مورد توجه و تاکيد دين اسلام قرار دارد، مسئله “پوشش و حجاب بانوان” است. اسلام به عنوان دينى جامع و کامل، احکام و ارزشهايى را متناسب با بينش خود، بر رفتار و آداب فردى و اجتماعى زنان، از جمله حجاب و پوشش آنها، حاکم کرده است. يکى از شرايطى که دين اسلام براى حضور زنان در اجتماع تعيين نموده، پرهيز از “تزيين و تبرج” است. چندى پيش حضرت آيت الله صانعى در مصاحبه با روزنامه اعتماد ملي، به بيان ديدگاه خويش درباره پوشش زنان و نوع حجاب آنها، پرداخته است.(1) در بخشى از سخنان معظم له چنين آمده است: “در مورد پوشش زن، اسلام تنها به بيان برخى قواعد و اصول اکتفا کرده است، مانند آنکه زن بايد اولا: پوششى داشته باشد که او را از نگاه آلوده حفظ نمايد و به تعبير شهيد مطهرى باعث مصونيت او شود. ثانيا: اجتماع نيز از فساد و تباهى مصون بماند که به نظر اينجانب، براى مرد نيز همين پوشش و به همين دليل، لازم است. ثالثا: شخصيت و کرامت و حرمت زن حفظ شود که اگر ديده باشيد افراد متشخص با هر فرهنگ و مذهبى و لو آنکه از لحاظ ديني، خود را آزاد مىدانند، اما بهدليل آنکه براى خود شخصيت قائلند، با هر پوششى در اجتماع ظاهر نمىشوند، اما در خصوص نوع و شکل پوشش، افراد آزادند که هر چه مىخواهند بپوشند و اسلام هيچ دخالتى در اين بحث نکرده و به عرف جامعه و تشخيص مردم واگذار کرده است”. ايشان همچنين در مورد “معناى تبرج” و اينکه “آيا به پا کردن چکمه در زمستان براى زنان، در حکم تبرج است يا خير؟” چنين فرمودند: “(به پا کردن چکمه) چه مانعى دارد؟ در زمستان چکمه مىپوشند ديگر. در تابستان هم کلاههايى سرشان مىگذارند، براى اينکه در آفتاب اذيت نشوند. چه اشکال دارد؟ تبرج اصلا اين حرفها نيست. تبرج آرايشى است که ممکن است زنى بکند و نعوذ بالله بخواهد روسپىگرى کند”.
ویلیام جیمز روان شناس معروف، میگوید:
زنان دریافتند که دست و دل بازی، مایه طعن و تحقیر است؛ این امر را به دختران خود یاد دادند.